تابستان داغ داغ ومهربان
الان که دارم مینویسم برات قد یه رادیو در حال حرف زدن بیخ گوشمی.غرغر غرغر من نمی دونم تو چقدر میتونی غر بزنی مادر.؟از هفته پیش مشغول رفتن به کلاس نقاشی و زبان شدی .هر روز عصرت رو با یه کلاس پر کردم آخرش میگی حوصله ام سررفته.البته هوا خیلی گرم شده و بیرون رفتن خیلی سخته .نقاشی رو از همه بیشتر دوس داری و بسیار هم خوب و باعلاقه نقاشی میکشی و من از این بابت خوشحالم چون نقاشی راه خوبی برای تخلیه روح و روان و تخیلات هر فردیست.زبان رو هم دوست داری اما کمی با موسقی لجی و روزی که کلاسشو داری با ناراحتی میری اما شاد برمیگردی.فکر کنم کمی برات سخته اما خیلی خوب بلز میزنی.به نظر من تو موسقی و ورزش بچه ها حتما باید با اصرار شده برن تا جایی که خودشون راهشون رو پیدا کنن.منم حتم دارم یه روز از من به خاطر این همه اصرارم برای شرکت تو کلاسای مختلف تشکر میکنی چون تفاوتهای فردی بالاخره یه روز خودشون رو نشون میدن.