بدون عنوان
مهربان مامان این روزا که من تعطیلمو در کنارت اما باز هم دوست داری بری بیرون از خونه.بعضی روزا میری کلاسهای مهداما یه روزایی هم پیش مامانی. دیروز هم رفتی خونه باباجونت پیش بهار و عمه فرزانه.امروز هم مامان بردت بیرون ولی هوا گرم بود زودبرگشتیم.دایره لغاتت ماشالا وسیعتر شده وخیلی بهتر حرف و منظورتو می گی البته من فکر می کنم مهد بی اثر نیست.راستی هفته پیش هم رفتیم خونه باباجون دزفول برای روز پدر وکلی به شما خوش گذشت چون محمد امین و ثنا هم بودن .علی کله هم رفتی واونجا ماهی دیده بودی وقتی اومدی خونه می گفتی من یه استخر بزرگ رفتم که ماهی داشت.برات بزرگ شدن مهم شده درست عین بچگی خودم منم عاشق بزرگ شدن بودم.اما حالا میگم که تو بچگی کن تا حسرتش به دلت نمونه.به امید روزای بهتر برای تو ای نگین زندگیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی