بدون عنوان
دختر گلم این روزا یه کوچولو حرفای بد یاد گرفتی من نگرانم چون هیچ خوشم نمی یاد ازاین حرفا بزنی اما دکتر هلاکویی تو سی دیش می گه که مال سن شماست.امیدوارم زودتر از یادت برن.البته حرفای خوب و بدو قاطی کردی گاهی می پرسی مامان نازنین من حرف خوبیه؟یه وقتایی هم خودتو لوس می کنی و می گی مامان گلم چشات قشنگه.اون وقت دلم می خواد بخورمت.خلاصه که منو با حرفات دیوونه کردی.دیروز هم رفتیم از فروشگاه فکر اموز برات بازی فکری خریدم یه پازل اهنربایی که حالتهای خوشحالی و خنده وناراحتی رو ولباس دختر و پسر رو یاد میده.یه حلقه ورزش هم خریدی که خیلی مقبولت افتاد چون باش خوابیدی حتی پارک هم بردیش حالا نیست خیلی چاقی می خوای لاغر هم بکنی.بابا محسن هم هنوز امتحاناتش تموم نشده تو هم مثل من خسته شدی ولی چاره چیه باید صبر کنیم تا ایشالا با موفقیت امتحاناتشو بده تابا خیال راحت بریم سفر هر چند کمی با شما سفر دشواره حق داری خوب خوابو خوراکت بهم می ریزه.بهر حال امیدوارم که هر چه زودتر اونقدر بزرگ بشی که تو به ما بگی کجا بریم سفر.