سفر تابستانی مهربان
مامانی امسال یعنی سپتامبر ٢٠١١رفتیم استانبول .خیلی شیطونی کردی وکلی منو بابا رو خسته .یه روز هم که گم شدی ومن مردم وزنده شدم از تو اتاق هتل زدی بیرون راست خیابون رفته بودی البته با سرعت برق و١٠ دقیقه بعد بابا پیدات کرد.اما بقیش که برات جذاب بود سوار کشتی شدی به جزیره رفتی شنا وکلی غدای خوشمزه خوردی والبته کلی هم خرید کردی.امسال بیشتر از سال قبل شیطونی کردی .الان هم از اول مهر میری مهد کودک امید مادر.مامانی هم که امسال گاوش دو قلو زاییده.هم باید بره دانشگاه هم بره مدرسه.همه نگرانیش هم تویی یه زمانی فکر میکرد برای آیندت بهتره که مامان سر کار بره
اما الان با وضعی که پیش اومده مطمئن نیست.خدا بزرگه. گر ایزد زحکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی