مهربانمهربان، تا این لحظه: 16 سال و 22 روز سن داره

مهربان من

تابستان داغ داغ

1390/6/2 15:05
نویسنده : مامان
171 بازدید
اشتراک گذاری

دخترم ما امسال تابستون همش تو خونه بودیم هنوز سفر نرفتیم چون مامان وبابا خیلی در گیر کارای دانشگاشون بودن.شما هم که حسابی مشغول کارای خودت بودی.گاهی حرفایی میزنی خیلی گنده تر ازخودت واقعا اندازه یه بچه ١٠ ساله می فهمی.البته الانه همه بچه ها این مدلی شدن وخیلی می فهمن خدا به داد ما پدر و مادرا برسه!چند روزی رفتیم خونه باباجون به شماخوش گدشت هر روز سوال میکردی مامان امروز هم ماه رمضونه؟به افطار هم خیلی علاقه داری وبا من افطار می خوری.نوش جونت.بابایی رو هم خیلی دوست داری ودلت زودی براش تنگ میشه البته بابا هم شمارو خیلی دوست داره اما سرش شلوغه.دیشب هم برای بابا تولد گرفتیم وکیک رو بردیم خونه بابا جون البته جز ما وباباجون اینا کسی نبود چون همه رفتن سفر کیک قرمز وگل منگلی برا بابا انتخاب کردی تازه کلاه تولد هم زده بودی .خلاصه  تو با تولد همه یه دور تولد می گیری عزیزم.خدارو بخاطر داشتن دختر گلی مثل تو هزاران بار شکر می کنم. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهربان من می باشد