سال 1392
عزیزم.سال نو مبارک.صد سال به ازاین سالها.بالاخره عید هم از راه رسید همون عمو نوروزی که منتظرش بودی و می پرسیدی کی از راه میرسه.ما اول فروردین رفتیم دزفول عید دیدنی مامان جون و بابا جون.کلی هم بت خوش گذشت و کلی عیدی دشت کردی.دیروز هم رفتیم رامهرمز و میداوود و کلی اونجا هم به ما خوش گذشت و دوستای جدید پیدا کردیم.دوستای خوب و مهربون شب هم برگشتیم .امروزهم که منزلیم و تاالان برنامه ای نداشتیم حالا تا بعد .راستی تا تولدت هم بیست روزی بیشتر نمونده از حالا باید به فکر تولدت هم باشم ببینم تم امسالمون رو چی انتخاب کنیم؟فکر کنم باب اسفنجی یا باربی رو انتخاب کنی.امیدوارم که سال خوبی پیش روی همه ما باشه.یه ساله سرشار از موفقبت های پیاپی برای هر سه مون.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی